بهمن مفید: شغلم بازیگری است تا دم مرگ
قصهش درازه، من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد،علی فرصت. آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود.. آره، از ما نه، از اونا آره، که بریم دواخوری، تو نمیری، به موت قسم ما اصلا تو نخش نبودیم. آره، نه، گاز، دنده، دم هتل کوهپایه دربند اومدیم پایین. یکی چپ، یکی راست، یکی بالا، یکی پایین،..اینها […]